مردباراني
جملات عاشقانه
همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند... به جز مداد سفيد... هيچ کسي به او کار نمي داد... همه مي گفتند:{تو به هيچ دردي نمي خوري}... يک شب که مداد رنگي ها... توي سياهي کاغذ گم شده بودند... مداد سفيد تا صبح کار کرد... ماه کشيد...مهتاب کشيد... و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد... صبح توي جعبه ي مداد رنگي... جاي خالي او...با هيچ رنگي پر نشد
نوشته شده در شنبه 6 شهريور 1390برچسب:جاي خالي, ساعت
9:10 توسط marde_barani0000
Power By:
LoxBlog.Com |